معرفت نفس ؛ آرزوى حقيقى آدمى
امّا اين كه آرزو چه آرزويى است؟ مىتوان گفت: مراد، همان نايل شدن به كمال انسانيّت براى عموم و دوام كمال براى معصوم- عليه السّلام- مىباشد و نظر به اين كه تا اعداء و دشمنان سر راه رسيدن به كمالاند (به بيانى كه گذشت)، خطر انحراف وجود دارد، ممكن نيست بندگان به آرزوى واقعى و مقصد نهايى از خلقت خويش واصل گردند، ممكن است مراد از «مُناىَ» و آرزو، همان شناسايى خود و معرفت نفس باشد، كه در اين شناسايى نيز شناسايى حقّ سبحانه وجود دارد و نيل به غرض غايى از خلقت نيز حاصل خواهد شد. ولى تا خداوند امور دشمنهاى بشر را به عهده نگيرد، اين شناسايى حاصل نخواهد شد كه فرموده شده:
«أَنْ تَكْفِيَنِى أَمْرَ أَعْدائِى.»
معرفت نفس، همان است كه بشر در اخذ ميثاق و خلقت نورى با:
وَ أَشْهَدَهُمْ عَلى أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ
ايشان را بر خودشان گواه ساخت كه آيا پروردگار شما نيستم؟
بَلى شَهِدْنا؛ (بلى، گواهى داديم.) گفته و سپس عالم جهل خاكى و تعلّقاتش از توجّه به آن محروم و از آن شهود بازمانده و چنان چه عنايت الهى شامل حال بندهاى شود، باز مىتواند شاهد آن گردد.
احادیث مربوط به معرفت نفس
در حديث آمده است:
«أَفْضَلُ الْمَعْرِفَةِ مَعْرِفَةُ الْإِنْسانِ نَفْسَهُ.»
برترين شناخت اين است كه انسان نفس خويش را بشناسد.
«عَجِبْتُ لِمَنْ يَجْهَلُ نَفْسَهُ كَيْفَ يَعْرِفُ رَبَّهُ.»
در شگفتم از كسى كه به نفس خود جاهل است، چگونه پروردگارش را مىشناسد!.
«مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ، عَرَفَ رَبَّهُ.»
هر كس خود را شناخت، پروردگارش را شناخته است.
«مَنْ لَمْ يَعْرِفْ نَفْسَهُ، بَعُدَ عَنْ سَبِيلِ النَّجاةِ، وَ خَبَطَ فِى الضَّلالِ وَ الْجَهالاتِ.»
هر كس خود را نشناسد، از راه نجات دور گشته و در گمراهى و جهالتها دچار اشتباه و سرگشتگى مىگردد.
پس از سه حاجت فوق، حوايجى ديگر ذيل آن حوايج ذكر شده، نظر به اين كه احتياج به توضيح نداشت، يادآور آنها نشديم. بعد از ذكر حوايج، حضرت حقّ سبحانه با آياتى از قرآن شريف توصيف و سپس فرموده شده:
«أَعُوذُ بِكَلِماتِ اللَّهِ التّامّاتِ كُلِّها، أَلَّتِى لا يُجاوِزُهُنَّ بَرٌّ وَ لا فاجِرٌ، مِنْ شَرِّ إِبْليسَ وَ جُنُودِهِ، وَ مِنْ شَرِّ كُلِّ شَيْطانٍ وَ سُلْطانٍ وَ ساحِرٍ وَ كاهِنٍ وَ شَرِّ كُلِّ ذِى شَرٍّ.» پناه مىبرم به همه ى سخنان [كامل] خدا كه هيچ نيك و بدى نمى تواند از آن بگذرد، به خدا پناه مىبرم از شر ابليس و لشكريان او و از شر شيطان، سلطه جويان، ساحران، پيشگويان و از شر هر شر رسان.