پس وقتی که از پاک و طاهر بودن صحبت می کنیم، منظورمان کسی نیست که اصلا گناه و خطا نمی کند؛ بلکه منظور کسی است که عالما، عامدا و معاندا گناه نمی کند. والله زمین افتادن طبیعی است. مهم این است که من عالما و عامدا به طرف گناه و خطا نروم. باید هرچه می توانم قلبا از گناه متنفر باشم. اما اگر یک وقت پایم لغزید و به زمین خوردم، مهم نیست. باید سریع برخیزم و به مسیرم ادامه دهم.
مثل اینکه شخصی تصمیم می گیرد از این طرف خیابان به آن طرف برود. ابتدا نگاه می کند و وقتی که دید از این طرف و آن طرف ماشین نمی آید، راه می افتد. حالا وسط راه یک موتوری می آید و به او می زند. این قضیه که دست او نیست. باید چه کند؟! باید سریع بلند شود و به راهش ادامه دهد تا بیشتر آسیب نبیند. آیا کسی او را به خاطر این تصادف ، ملامت می کند که چرا حواست را جمع نکردی؟ ! نه خير؛ اصلا این اتفاق را حساب نمی کنند. چون او به اندازه ای که می توانست تلاش کرد که حادثه ای رخ ندهد و هیچ علم و عمدی در کار نبود.
استاد غفاری، کتاب مادر واقعی، صفحه ۱۰۰