۴٫در مناجات شعبانیه از خدای متعال تقاضای میکنیم:
«إِلَهِی وَ أَلْحِقْنِی بِنُورِ عِزِّکَ الْأَبْهَجِ فَأَکُونَ لَکَ عَارِفا وَ عَنْ سِوَاکَ مُنْحَرِفا؛ معبودا مرا به درخشان ترین نور شکوه خویش پیوند بخش تا شناسای تو گردم و از غیر تو روی بتابم»
مقدمه استدلال:
آیتالله سعادت پرور رحمة الله علیه می فرماید: راستی نوّر«عزّ أبهج» کدام یک از انوار الهی است؟
گمان می شود از نور ابهج الهی همان ذات الهی اراده شده است چرا که اسماء و کمالات الهی نیز از نور الهی نشأت گرفته و با ذات او عینیت دارند. تقاضا در این بیان شهود اسماء و کمالات او سبحانه نیست بلکه شهود ذاتی مسألت شده تا دیگر شهود اسمایی دیده نشود و الحاق به نور و منزلت لا اسمی و لارسمی الهی باشد و دید نیز از بیننده نباشد
منبع: نور هدایت، ج۵، ص۲۳۲-۲۳۱
اصل استدلال:
اگر امکان رسیدن به این مقام نداشتیم، امرِ ائمه علیهمالسلام به در خواست آن لغو خواهد بود.
نکته:
استدلال فوق در مورد فرازهای دیگر مناجات شعبانیه نیز جاری است مثل:« إِلَهِی وَ اجْعَلْنِی مِمَّنْ نَادَیْتَهُ فَأَجَابَکَ وَ لاحَظْتَهُ فَصَعِقَ لِجَلالِکَ فَنَاجَیْتَهُ سِرّا وَ عَمِلَ لَکَ جَهْراً معبودا، مرا در شمار کسانی قرار بده که آنان را خواندی و پاسخت دادند و به آنان نگریستی و در برابر شکوه تو مدهوش گشتند» با این توضیح که منظور از فقرات فوق وصول به مقام لا اسمی و لا رسمی است
«اِلهی هَب لی کَمالَ الاِنقِطاعِ اِلیکَ وَ اَنِر اَبصارَ قُلوبِنا بِضِیآءِ نَظَرِها اِلَیک؛ معبودا، گستن از همه و پیوستن به خود را به من ببخش و دیدگان دل های ما را فروغ نگاهی که به تو می افکنند، روشنی بخش.» با این توضیح که منظور از کمال الانقطاع شهود عینیّت اسماء باذات (لااسمی و لارسمی) است
منبع: نور هدایت، ج۵، ص۲۲۵
۵٫ «اللهم و اهدنا الی سواء السبیل، و اجعل مقیلنا عندک خیر مقیل، فی ظل ظلیل و مُلک جزیل، خداوندا، ما را به راه راست هدایت نما و آسایگاهمان در نزد خویش را بهترین آسایشگاه، در سایه جاودانی و سلطنت با عظمت قرار ده.»
در این دعا نیز از خدای متعال بهترین آسایشگاه در نزد خدای متعال در خواست میکنیم و آن چیزی جز مقام لا اسمی و لا رسمی نیست
برگرفته از جمال آفتاب، ج۵، ص۱۸۲
در روایت و ادعیّه ی بی شمار دیگر مانند:
«رَبِّ اَدخِلنِی فی لُجَّةِ بَحرِ اَحَدیّتک؛ پروردگارا، مرا در ژرفای دریای احدیّت داخل گردان»
منبع: الصحیفة العلویة المبارکه الثانیة، ص۲۲۴
« و باسمک الاعظم الاعظم الاعظم الأعزّ الأجلّ الاکرم الذی خلقته فاستقرفی ظلک فلا یخرج منک الی غیرک؛ و به آن اسم اعظم اعظم اعظم و بزرگتر و گرام یات که آفریدی و درسایه – ذات – تو قرار گرفت و – هزگر- از تو به سوی غیر تو بیرون نمی آید- مسئلت دارم-»
« اللهم صل علی محمد و آل محمد وابعثه مقاماً محموداً یغبطه به الاولون و الآخرون؛ خداوندا، بر محمد و آل محمد درود فرست و حضرت محمد صلی الله علیه و آله را به مقام ستوده ای که ا ولین و آخرین غبطه ی او را بخورند برانگیز».
مصباح کفعمی، ص۶۲۸
۶٫دسته هایی از روایات که دلالت بر امکان رسیدن به تمام مقامات اهل بیت(ع) غیر از نبوت و وصایت دارند، عبارتند از:
الف- دسته ای از روایات که شیعیان را جدا از اهل بیت علیهم السلام نمی داند
۱- «مائة منقبة من مناقب امیر المؤمنین والائمة من ولده علیهم السلام ص۱۶۳ و ص۱۶۵»
۲- «کفایةُ الأثَر فِی النَّص عَلَی الأئمّة الإثنی عَشَر علیهم السلام، ص۲۶۹»
۳- «بصائر الدرجات، ج۱، ص۱۵-۱۷-۲۰
۴- «بِحارُالاَنوار، ج۵، ص۲۴۲»
قَالَ اَلنَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ … یَا عَلِیُّ … شِیعَتُکَ مِنَّا وَ نَحْنُ مِنْهُمْ یَدْخُلُونَ اَلْجَنَّةَ قَبْلَ اَلْأُمَمِ بِخَمْسِمِائَةِ عَامٍ؛ پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: یا علی… شیعه ی تو از ما و ما از شما هستیم، آنها پانصد سال قبل از امت های دیگر وارد بهشت می شوند.( مائة منقبة من مناقب امیر المؤمنین والائمة من ولده علیهم السلام ص۱۶۵)
ب- دسته ای از روایات که ما را هم درجه ی اهل بیت علیهم السلام در بهشت معرفی می کند
۱- « الهِدایَةُ الکُبْْری، ص۲۵۳»
۲- « الأمالی للشیخ الصدوق، ۷۳»
۳- « دلائل الامامة-چاپ جدید-، ص۴۳۳»
۴- « إعلامُ الوَریٰ بأعلامِ الهدیٰ، ص۴۳۳»
۵- « عیون الحکم و المواعظ-لیثی- ص ۴۳۳»
۶- « کَشْفُ الغُمَّة فی مَعْرِفَةِ الأئمّة علیهم السلام، ج۲، ص۵۲۳»
۷- « عَوالی اللّئالی، ج۱، ص۱۶»
۸- « بِحارُالاَنوار، ج۲۷، ص۸۸ و ج۹۴، ص۳۱»
۹- « مُستَدرَکُ الوَسائل، ج۱۱، ص۲۳۵»
ج- دسته از روایات که می گوید انبیاء و مرسلین به شیعیان غبطه می خورند:
– المحاسن، ج۱، ص۱۸۱
-والأصول الستة عشر چاپ دارالحدیث، ص۳۱۵
-والأمالی للشيخ الصدوق، ۶۵۸
-فضائل الشيعة، ص۳۱
د. دسته ای از روایات که پیامبران اولوالعزمی مثل موسی بن عمران را پائین تر از شیعیان حقیقی میداند:
-كليات حديث قدسی، ص۵۲۷
-بصائر الدرجات في فضائل آل محمد ، ج۱، ص۶۹
-قصص الأنبياء قطب راوندی، ص۱۵۶
ه. دسته ای از روایات که سلمان را از اهل بیت (ع) می داند و او را دارای علم اول و آخر و ظاهر و باطن میداند
-بحارالأنوار، ج۲۲، ص۳۴۷-۳۴۸ و ج۲۲، ص۳۲۰